در دنیای رقابتی امروز، مهمترین و ارزندهترین هدف هر سازمانی باید بهبود مستمر محصول باشد.
این تفکر مدیران که برای بهبود کیفیت باید مراحل بازرسی را افزایش داد، همیشه با مشکلاتی همراه بوده است.
مدیران با توجه به پیشرفت فزاینده علم و تکنولوژی باید امکانات لازم را برای فراگیری علوم جدید فراهم سازند.
از آنجا که نتایج آموزش مشهود نیست بسیاری از مدیران توجهی به آموزش کارکنان خود ندارند.
آموزش یک سرمایهگذاری پنهان است که نتایج آن در درازمدت مشخص میشود.
یک رهبر خوب با شناسایی استعدادها هر کس را در جای مناسب خود قرار میدهد.
برای افزایش فعالیت کارکنان باید ترس را از محیط کار از بین برد، چرا که با مغشوش شدن ذهن آنها، نوآوریها نیز از بین میرود.
چنانچه مدیران بتوانند عشق و علاقه را دربین کارکنان گسترش دهند دیگر نیازی به کنترل و نظارت مداوم آنها نیست.
بعد از جنگ جهانی دوم که از کشور ژاپن ویرانهای بیش نمانده بود و تنها امید و دلبستگی این کشور به مردم و مدیرانی بود که بتوانند با رهبری و هدایت صحیح، ژاپن را به کشوری پیشرفته تبدیل کنند. توصیههای بزرگانی همچون دکتر دمینگ بسیار موثر واقع شد. بهطوری که اجرای صحیح و به موقع ۱۴ اصل مدیریتی دکتر دمینگ سبب ایجاد مدیریتی نوین و کارساز در ژاپن شد و باعث شد این کشور در کمتر از ۵ سال متحول گرددو آن چنان رشد فزایندهای را طی کند که در سال ۱۹۸۰ فیلمی از شبکه CNN آمریکا پخش شد تحت عنوان «اگر ژاپن میتواند پس چرا ما نتوانیم». در این فیلم مستند یکی از عوامل اساسی پیشرفت و توسعه ژاپن، اجرای ۱۴ اصل مدیریتی دکتر دمینگ معرفی شده بود. از این سال به بعد، آمریکائیها هم که به عناوین مختلف از توصیههای این اندیشمند بزرگ آمریکایی استفاده نکرده بودند ادامه پیشرفت و توسعه خود را درعمل کردن به توصیههای دکتر دمینگ دانستند و از سال ۱۹۸۰ این اصول در آمریکا و سایر کشورهای جهان نیز مورداستفاده قرار گرفت.