انجمن علمی مدیریت بازرگانی دانشگاه بجنورد

مدیریت نوعی هنر است و هنر یعنی خلاقیت و خلاقیت اساس پیشرفت است

انجمن علمی مدیریت بازرگانی دانشگاه بجنورد

مدیریت نوعی هنر است و هنر یعنی خلاقیت و خلاقیت اساس پیشرفت است

انجمن علمی مدیریت بازرگانی دانشگاه بجنورد
دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

استراتژیست ها و غوغای سکوت

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ب.ظ

 به این خاطر که تفکر، منجر به تصمیمات سرنوشت ساز می شود. همین تفکر است که باعث می شود

1- آلفرد نوبل یک تصمیم سرنوشت ساز بگیرد. می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرشلودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد! آلفرد به فکر فرو رفت و از خود پرسید: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟ سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.

2- شرکت مایکروسافت به این جمع بندی برسد که دیگر خود را به پلت فرم ویندوز محدود نکند و فارغ از پلت فرم در هر دیوایسی از جمله اندروید و iOS حضور داشته باشد. یا اینتل تصمیم بگیرد که صنعت حافظه را رها کند و بر ریزپردازنده متمرکز شود.

3- یا همین تفکر باعث می شود که حر که سلام خداوند بر او باد، آن تغییر 180 درجه ای را انجام دهد. فکرش را بکنید، سردار یک سپاه باشی، آنگاه خود را به قرآن و شمشیر تسلیم سپاه مقابل کنی. تمام سابقه، شجاعت و رشادت خود را زیر سوال ببری. این یک حرکت احساسی نیست. امکان این ندارد که پشت سر این تصمیم، فقط هیجانات و احساسات باشد. تصمیم اینچنینی باید مبتنی بر یک تفکر عمیق و اصیل باشد.

اما تفکر چیست؟

در پاسخ باید گفت؛ آنچه که به نام تفکر معروف است سوای آن فکر کردنی است که روزانه قسمت اعظم ساعات ما را به خود اختصاص می‌دهد. به عبارت دیگر تعقل و تأمل با «گپ زدن های فرساینده ذهنی» کاملا ً متفاوت است .

بگذارید بیشتر توضیح دهم. محققان می گویند: «ذهن ما هر روز در مدت بیداری حدود شصت هزار فکر را میزبانی می کند .

 

به بیانی دیگر روزی شصت هزار بار، چیزی به نام فکر جدید به هشیاری ما وارد شده و پس از خروج، فکر دیگری جای آن را می گیرد. نکته قابل توجه تعداد غیر متعارف افکار نیست بلکه این حقیقت است که همان شصت هزار اندیشه ای که دیروز و روزهای پیش از آن، در ذهن ما میزبانی می شد امروز نیز از ذهنمان می گذرد .

در حقیقت دنیای درونی ما همانند کندویی که مملو از زنبور است، از اندیشه های یکسان که مداوم تکرار می شوند لبریز است».

 ذهنی که آنقدر از صدای زنبورها پر است که نمی تواند به یک ایده اصیل و خلاقانه مجال خودنمایی بدهد؟

به همین دلیل است که نام اینگونه افکار را «گپ زدن های فرساینده ذهنی» نامیده اند زیرا خاصیتی جز فرسایش ذهن و خسته کردن آن ندارند. فکر کردن بیهوده درباره گذشته یا فکر کردن درباره آینده و رؤیا پردازی ها از این دست افکارند .

برای جلوگیری از گپ زدن های فرسوده ذهنی و تمرکز بر امور مهم می توان دو کلید طلایی مطرح کرد. آن دو کلید چیست؟

🔑کلید طلایی اول: پرسیدن سوالات کلیدی است.

به این موضوع مهم توجه کنید «انواع روشهای تفکر در اصل روشهای گوناگونی برای طرح سوال اند». پس با آموختن روش سوال کردن، بخشی از راه آموختن یک مهارت تفکر را طی کرده اید. اگر سوالات خلاقانه از خود بپرسید به ایده های خلاقانه می رسید. اگر پرسش های استراتژیک از خود بپرسید به تصمیمات استراتژیک می رسید اگر سوالات سیستمی از خود بپرسید به نگرش های سیستمی خواهید رسید.

 

بنابراین برای به جریان افتادن فکر نیاز به سوال است زیرا تا مجهولی و سوالی در کار نباشد فکر به جریان نمی افتد. تفکر کلید دانایی و سوال کلید تفکر است. چون ناشناخته ها نا محدودند، سوالات فراوانند. بنابراین انتخاب اینکه اکنون ذهن خود را با کدام پرسش درگیر کنم، انتخاب مهمی است.

 

در ادامه 7 نکته کاربردی در زمینه پرسش گری را مطرح می کنم:

1.بیهوده پرسیدن بدتر از نپرسیدن است. بنابراین نشانه متفکر زیاد پرسیدن نیست، خوب پرسیدن است.

2. بیش از حد ظرفیت پاسخگویی، خود را با سوالات زیاد در گیر نکنید. مبارزی که با حریفانی بیش از حد توانش جدال می کند چاره ای جز شکست ندارد.

3. اگر نمی شود با یک سوال به نتیجه رسید باید با چند سوال به نتیجه برسید.

4. اگر با یک شکل پرسیدن جواب به دست نمی آید، شاید با تغییر شکل آن سوال/چارچوب بندی مجدد سوال/نگاه کردن به مساله از زاویه ای دیگر پاسخ حاصل شود.

5. حرکت را از جایی شروع کنید که دیگران تمام کرده اند و سوال را از جایی آغاز کنید که دیگران سکوت کرده اند. آن جا جایی است که می توانید به دستاوردهای بدیع و نو برسید.

6. در جستجوی این نباشید که بلافاصله بعد از طرح پرسش به پاسخ برسید، گاهی باید به ضمیر ناخودآگاه و جهان هستی فرصت داد تا پاسخ در زمان و مکانی غیرمنتظره پدیدار شود.

7. از سوالاتی شروع کنید که پاسخ آن ها می تواند، راهنمای پاسخ دادن به سوالات دیگر باشد (اصل حرکت از مسایل ریشه ای به مسایل ساقه ای)

 

خلاصه آن که همانگونه که کنترل یک جلسه با کسانی که سوال می‌پرسند، کنترل فکر هم توسط سوالات صورت می‌گیرد. اگر می خواهید فکر خود را کنترل کنید، سوالاتی که از خود می‌پرسید را کنترل کنید.

 

برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب فرامین و فنون تفکر استراتژیک انتشارات نص مراجعه کنید.

اما کلید طلایی دوم چیست؟

🔑کلید طلایی دوم سکوت است!

سکوت فضایی را ایجاد می کند که باعث روان شدن فکر می شود. وقتی انسان چند دقیقه در شبانه روز سکوت می کند فرصتی می یابد تا صداهای اصلی درون خود را بشنود و آن ها را در تصمیم گیری های خود دخالت دهد. بسیاری از تصمیم های غلط ما نتیجه بی توجهی به فریادهای فطرت و نداهای درون ماست.

 

در منابع دینی ما گزاره ای بسیار هوشمندانه مطرح شده است: «دلیل العاقل التفکر و دلیل التفکر الصمت». نشانه عاقل؛ فکر کردن و نشانه فکر کردن، سکوت کردن است. اما چگونه به سکوت برسیم؟

 

معمولاً ما غوغاهای درون را نمی توانیم تحمل کنیم و وقتی در معرض افکار هم زمان و مهاجم قرار می گیریم فرار را بر قرار ترجیح می دهیم و برای این فرار به پناهگاه‌هایی از

جنس هیجان (بازی های کامپیوتری)،

گفتگو (تلفن و تلگرام) یا

مطالعه های بی هدف (روزنامه)

سرگرمی (تلویزیون)

روی می آوریم. مسیر دستیابی به سکوت، خلوت است. یک نقطه ضعف نسل ما نداشتن خلوت است؛ به عبارتی ناتوانی در رویارویی با خود. اگر فکر کردن در خلوت و سکوت را تمرین کنیم و لذت خلوت با خود را بچشیم هم فکرمان بهتر کار می کند و هم می توانیم موضوعات استراتژیک را شناسایی کنیم و پاسخ های مناسبی برای آنان فراهم کنیم

ذهن نیز گاهی نیاز دارد که دست از تلاش بردارد و گفتگوهای درونی اش را متوقف کند. سکوت می تواند زمینه دریافت ایده های خلاق را فراهم کند.

بعد از طرح سوال (🔑کلید طلایی اول) باید سکوت (🔑کلید طلایی دوم) کرد تا جوابی که ارائه می شود را شنید. سکوت، زمان خوشه چینی از دانه های فهم است. بدون سکوت، دانه‌های فهم به ثمر نمی رسد. ارتباط گرفتن با شعور خلاق از طریق سکوت میسر می شود. شعور خلاق از طریق ایده هایی که به ذهن ما می رساند، با ما صحبت می کند. ولی برای سکوت کردن در ابتدا نیاز به خلوت کردن داریم.

اهل دلی می‌گفت: هر روز، روح خود را در سکوت بشویید.

در روزهای اول لازم داریم که برای سکوت، محلی را انتخاب کنیم که در آن تنها و آرام باشیم (خلوت). بعد از تمرین خلوت کردن با خود، گاهی شما می توانید ایستاده در متروی شلوغ هم با خود خلوت کنید به شرط آن که قبلا دو کلید طلایی (پرسش ها و سکوت) را تمرین کرده باشید.

پس خلاصه می کنم:

1. تفکر کلید دانایی، خلاقیت و تصمیمات استراتژیک است.

2. اما برای تفکر به دو چیز نیازمندیم: سوالات خوب و سکوت خوب

3. برای سکوت نیز در ابتدا نیازمند خلوت هستیم.

حالا متوجه شدید چرا در اولین یادداشت نوشتم که ما به سکوت و خلوت نیازمندیم. بسیار نیازمندیم. سکوت و خلوت برای ما واجب است، حتی از نان شب واجب تر! چرا؟

 

🎁 آرزوی من برای شما: سکوت تان پر برکت، خلوت تان نورانی از نام و یاد خدا و سوالات تان شریف و عظیم.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی